جدول جو
جدول جو

معنی کینه ساز - جستجوی لغت در جدول جو

کینه ساز
(تَ سَ)
انتقام جو. منتقم. انتقام گیرنده:
سوی خیمۀ خویش بازآمدند
همه با سری کینه ساز آمدند.
فردوسی.
شوند آگه از من که بازآمدم
دل آگنده و کینه ساز آمدم.
فردوسی.
برفتند هر دو به راه دراز
یکی آزپیشه یکی کینه ساز.
فردوسی.
جوری که ز غمزۀ تو دیدیم
بر عالم کینه ساز بستیم.
خاقانی.
سیه شیر چندان بود کینه ساز
که از دور دندان نماید گراز.
نظامی.
، جنگجو:
چو او را ندیدند گشتند باز
دلیران سوی رستم کینه ساز.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
کسی که در دل از کسی کینه دارد، کینه کش، انتقام گیرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صحنه ساز
تصویر صحنه ساز
سازندۀ صحنه، کسی که صحنه را برای نمایش آماده سازد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کینه دار
تصویر کینه دار
کینه توز، آنکه در دل از کسی کینه دارد، کینه کش، انتقام گیرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سینه سوز
تصویر سینه سوز
غم و اندوه سخت که دل را آزرده سازد، سوزانندۀ سینه
فرهنگ فارسی عمید
(تَ/ تُو بَ / بِ)
آنکه موجب دشمنی و عداوت گردد، آنکه میان دیگران خصومت افکند، جنگ آور، جنگجو:
به هر سو که رو کرد کین ساز بود
میانشان یکی آتش انداز بود،
اسدی (گرشاسبنامه چ یغمائی ص 85)
لغت نامه دهخدا
حادثه یا وضعی مصنوعی ایجاد کند تا مقصود خود را بدست آورد، سازنده صحنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیشه ساز
تصویر شیشه ساز
کسی که شیشه درست میکند شیشه گر
فرهنگ لغت هوشیار
جامه ای که قسمت برابر سینه پوشنده گشاده باشد، ابلق یا سینه بازانگیخته. سینه بر آمده و بر جسته
فرهنگ لغت هوشیار
آن که کلمه را مطابق قواعد صرف به صورتهای گوناگون در آورد تامعانی مختلف دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عینک ساز
تصویر عینک ساز
آینک ساز آنکه عینک سازد و فروشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلاه ساز
تصویر کلاه ساز
کلاهدوز، آنکه برای دیگران پاپوش دوزد و تولید مزاحمت کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیشه ساز
تصویر کلیشه ساز
سایرخش ساز آنکه کلیشه و گراور سازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمین ساز
تصویر کمین ساز
کمین کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کینه دار
تصویر کینه دار
آنکه دارای کینه است دشمن، انتقام جو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
انتقام گیرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کهنه سوز
تصویر کهنه سوز
پارچه کهنه سوخته: بلندش کنید کهنه سوز بیارید روغن عقرب بیارید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سینه باز
تصویر سینه باز
جامه ای که قسمت بر ابر سینه پوشنده گشاده باشد، دو رنگ، ابلق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
((نِ))
انتقام جو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
Resentful, Spiteful
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
rancunier
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نام مرتعی در ارتفاعات لیند سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
כועס , נקמני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
원한을 품은 , 원한이 있는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
dendam
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
नाराज , द्वेषपूर्ण
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
wrokig, wraakzuchtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
resentido, rencoroso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
rancoroso, vendicativo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
злісний , злопам'ятний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
обидчивый , злопамятный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
urażony, mściwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
nachtragend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
ressentido, rancoroso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
怨恨的 , 恶意的
دیکشنری فارسی به چینی